معرفی کتاب
کتاب «سرگذشت استعمار جلد دوم» نوشته مهدی میرکیایی ماجرای غارتگری کشورهای سرمایه دار اروپایی در کشورهای آسیایی و به خصوص ایران است. این مجموعه که در سالهای گذشته در پانزده جلد منتشر میگردیده اکنون در یک مجموعه سه جلدی به چاپ رسیده است. دومین جلد از سه گانه سرگذشت استعمار مشتمل بر شش جلد است که عبارتند از: فاختهها لانه ندارند، سفر الماس، به دنبال کادی، افطار در کلیسا، گنجهای کلات، جوانههای آتش. در کتاب فاختهها لانه ندارند به سراغ یکی از ثروتمندترین شهرهای اروپا در قرن شانزدهم میپردازد و نویسنده توضیح میدهد چگونه پول حاصل از غارتگری وارد چرخه تجاری و صنایع اقتصادی میشد و به رونق و پیشرفت کشورهای اروپایی کمک میکرد. در کتاب سفر الماس به سرزمین هند میرویم. کشوری که در دوره نادرشاه افشار از توابع سرزمین وسیع ایران بود اما با ضعف این حکومت کم کم به چنگال انگلیسیها افتاد و آنان سرمایههای بینظیر این کشور را به یغما بردند و از این منطقه چند کشور کوچکتر ایجاد کردند تا بهتر بتوانند بر آنها تسلط پیدا کنند. در کتاب به دنبال کادی ماجرای استقلال هند به کمک رهبری گاندی روایت میگردد و نشان میدهد ملت هند برای نجات خود از دست کمپانی هند شرقی چه سختیهایی متحمل شدند. در کتاب افطار در کلیسا ایران در عصر پادشاهان اولیه صفویه روایت میگردد. زمانی که استعمارگران پرتغالی در تلاش بودند جزایر جنوبی خلیج فارس را تحت سیطره خود قرار دهند. در کتاب گنج های کلات سالهای پایانی و ضعف حکومت صفوی و ماجرای دولت نادرشاه که با دسیسه و استعمار هلندیها همراه است. در کتاب آخر، جوانه های آتش، ماجراهای میان حکومت قاجاری و صفوی و دسیسههایی که استعمارگران اروپایی انجام دادند تا این دو قدرت دیرینه منطقه خاورمیانه را تضعیف کنند و خود بتوانند بازارهای این منطقه را به دست بگیرند و کشورهای منطقه را محتاج خود گردانند.
گزیده کتاب :
بردهها حتی هنگامی که در آفریقا بودند و اربابانی سیاه داشتند میدانستند که اگر پول خوبی به دست آورند میتوانند آزادی خود را بخرند. یکی از بردههای جوانی که در اسارت قبیله اشانتی بود. و برای این قبیله در معدن الماسی در غرب آفریقا کار میکرد نقشه آزادی خود را به همین صورت طراحی کرده بود. قبیله اشانتی قبیلهای بسیار بزرگ در غرب آفریقا بود و رئیس آن مانند پادشاهی بر این منطقه فرمان روایی میکرد. رئیس آشانتی معادن بزرگ الماس و طلا را در اختیار داشت که بردههای زیادی در آنها به استخراج سنگهای قیمتی مشغول بودند. او همچنین به تجارت برده با اروپاییها نیز علاقه داشت و هر سال شمار زیادی از اسیرانش را به اروپاییها میفروخت.