جنگ پرملات

روایتی طنز از زندگی حسین پاینده معروف به حسین ملات. او رزمنده‌ای قمی است که با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان نیروی بسیجی برای دفاع از کشور خود شتافت اما حضور او در زیر توپ و تفنگی که با بدن انسان شوخی ندارد و در هر لحظه پیکر انسانی را با فلز داغ پاره پاره و خونین می‌کند باعث نشد روحیه خود را از دست بدهد. او که از کودکی به آتشپاره بودن و شیطنت شهره است در فضای جنگ نیز از هر فرصت و موقعیتی برای شوخی و شیطنت استفاده می‌کرد و با این کار هم روحیه همرزمان خود را حفظ می‌کرد و هم با برخی ابتکاراتش بعثی ها را عاصی می‌کرد. این کتاب که با زبانی ساده و روان نوشته شده تلاش دارد به نوجوان دهه هشتادی و نودی بیاموزد که در دفاع مقدس ما برخلاف دیگر جنگ ها رزمندگان با داشتن ایمان به خدا و توسل به اهل بیت از هیچ چیز ترس نداشتند و حتی در لحظه رویارویی با مرگ نیز دست از شوخی و مزاح برنمی‌داشتند. نکته زیبای دیگر این کتاب استفاده از کاریکاتورهای بسیار زیبایی که بر غنای بصری اثر تصویر افزوده است و باعث می‌شود مطالعه آن برای نوجوان دوره اول بسیار لذتبخش باشد.

برشی از کتاب:

عملیات والفجر مقدماتی نزدیک بود فرماندهان ارتش و سپاه نشسته بودند توی سنگر و برنامه‌های عملیات را مرور می‌کردند. یکی از نیروهای اطلاعاتی نقشه را پهن کرد روی زمین کالک گذاشت و شروع کرد به توضیح دادن مأموریت عملیات ما از سمت پاسگاه حسین ملات شروع میشه و کسانی که حسین را می‌شناختند بی‌اختیار پقی زدند زیر خنده. نیروی اطلاعاتی ناراحت شد؛ اما به روی خودش نیاورد و ادامه داد: «شما باید از سمت چپ پاسگاه حسین ملات عمل کنید.» این بار صدای خنده ها بیشتر شد. نیروی اطلاعاتی باز هم ناراحت شد؛ ولی این دفعه به روی خودش آورد و گفت ما رو مسخره می‌کنید؟