«خونآشام 1: تهران، کوچه اشباح» جلد اول از مجموعهی پنج جلدی«خونآشام» اثر سیامک گلشیری است. این مجموعه در ژانر وحشت نوشته شده است و قصههایی ترسناک از دنیای خونآشامها روایت میکند. این کتابها برای مخاطبان نوجوان نوشته شدهاند، بنابراین شخصتهای اصلی داستانها نیز نوجوانی هستند که گرفتار مکان و اتفاقات ترسناک میشوند.
داستان جلد اول با یک جشن تولد آغاز میشود و سپس به گمشدن، قتل و جنایت پیوند میخورد. داستان را یک خونآشام روایت میکند؛ داستانی ترسناک که در تهران اتفاق میافتد. «آرش» یکی از شخصیتهای داستان به فکرش هم نمیرسد که شب تولدش به شبی هولناکی تبدیل شود. آرش و دوستش از خانه بیرون میزنند و سر از کوچهای تاریک، ساکت و عجیب درمیآورند. حکایتهای بدی دربارهی این کوچه بر سر زبانهاست، اما کنجکاوی آرش و دوستش باعث میشود آنها از خانهای متروک سر دربیاورند. این شروع اتفاقات ترسناکیست که در ادامه رخ میدهد.
نویسنده داستان را با مقدمهای شروع میکند که خواننده را به خواندن داستان ترغیب میکند. خواننده میخواهد از ماجرای مرد عجیبوغریب و سیاهپوشی سر درآورد که نویسنده او را ملاقات میکند. این مقدمه کمک میکند که فضای داستان باورپذیر و واقعی به نظر برسد و خواننده را نیز با داستان همراه کند.
یک شب حدود ساعت ۱۲، فردی غریبه با نویسنده تماس میگیرد و از او کمک میخواهد. غریبه میگوید دنبالش هستند، اما نمیگوید چه کسانی و چرا؟ او از نویسنده خواهش میکند پس از پل گیشا، کنار اتوبان همدیگر را ملاقات کنند. با وجود عجیبوغریب بودن موقعیت، نویسنده سر قرار حاضر میشود. غریبه مرد سیاهپوشی است که نوشتههایی را به نویسنده میدهد تا چاپ کند. او ظاهر عجیبی دارد و خیلی ترسیده است. نویسنده با خواندن نوشتههای مردسیاهپوش علت ترس و نگرانی او را متوجه میشود. خواننده نیز از این راز سردرمیآورد چرا که دستنوشته در واقع همان داستانی است که خواننده و البته نویسنده در حال خواندن آن هستند.
سیامک گلشیری با این ترفند و روایت جذاب، خواننده را مسحور داستان میکند.

