
قصه کربلا

رقعی-وزیری

۱۹۰

۱۴۰۱

۹۷۸۶۲۲۷۱۷۷۳۴۳
«قصه کربلا» کاری متفاوت در حوزه داستاننویسی معاصر درباره واقعه عاشوراست که با گزینش وقایع تاثیرگذار از رویداد بزرگ تاریخ شیعه به روایت گوشههایی از آن واقعه پرداخته است.
نویسنده در مقدمه کتاب یادآوری میکند: گاهی میشود اتفاقی آرام آرام در زندگی آدمی رخ میدهد. اتفاقی که اگر آرام آرام رخ نمیداد، هیچ کس باورش نمیکرد. اتفاقی که همه نگاهش میکنند، دوست ندارند واقعیت داشته باشد، ولی دارد. چه بسا خود آدم هم دستی در آن داشته باشد. آن چه در عاشورای سال ‾۶۱ در کربلا اتفاق افتاد هم از این دست است؛ ماجرایی که ریشهاش در جاهلیت اعراب حجاز بود و بعثت پیامبر آخرین از بین آنها و عدم توان مردم در انکار پیامبر و سالام و خلافت و کشورگشاییها و اخلاص علی و شجاعت علی و عدل علی و خلافت علی و نامردمی نامردان و مردی مردان و خواست خدا و تمکین حسین، ولی خدا.
برش از کتاب:
حسین همیشه پیش روی بقیه بود نه پشت سرشان، همیشه پناهگاه دیگران بود نه درپناهشان؛ همانطور که شایسته امام است.
در کربلا هر کدام از یارانش که میافتادند و هنوز صدایشان درمیآمد، حسین را صدا میزدند و دوست داشتند سرشان را بگذارند روی پای کسی که همیشه در همه چیز ازشان جلو بوده.
خودش، اما چه کسی را باید صدا میزد وقتی روی زمین افتاده بود: خدایا راضیام به رضایت و تسلیمم به قضایت، معبودی جز تو نیست... و شاید حضرت حق در جواب زمزمههای حسین جواب
میداده: ((وَاصْطنَعَتکُ لنِفَسِی)) یا میگفته بیا...
((ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ راَضِیةَ مرَضْیةًّ))
عالی بود این کتاب. حتما مطالعه کنید کتاب قصه کربلا را.
چه روایت خوب و کاملی است. حتما بخوانید این کتاب را.
اگر می خواهید با زندگی مولا حسین ع از کودکی تا شهادت، آشنا شوید این کتاب را بخوانید.
یک کتاب خوب برای آشنایی با امام حسین (ع) در ایام محرم و صفر
روایت اول شخص ازشخص اول
آفتاب آخرین
جام زهر
تنها برای لبخند
کاش برگردی
خط مقدم
دیدم که جانم میرود
سربلند
ایوان ملک1
وعده صادق بسته10عددی
دوره 14خورشید
دوره توزودتربکش
عروسی پشت خاکریز
میاندار گودآب وآتش
سرهنگ ربایی
دوج
مجدل شمس
ازدوکوهه به موصل
من متوسلیان راکشتم
من به مردم شلیک نمی کنم
شیرین وعامریه
خواهردباغ
قصه کربلا
آفتاب برنی
من امام حسین را دوست دارم
آیینه تمام نما
حسین اززبان حسین
آفتاب درحصار
سربرخاک دهکده
سقای آب و ادب
روزحسین
هفت پله رو به پایین
آفتاب درمحاق
آفتاب درمحراب
شیطان در خانه
آفتاب دانش
نمک گیر
من امام علی رادوست دارم
مراباخودت ببر
و آنکه دیرتر آمد
قصه های شیرین اهل بیت(ع)
اعترافات غلامان