الو کاخ سفید
نظر کاربران
امتیاز به کتاب
۵۵,۰۰۰ تومان
رقعی
۲۰۸
۱
1400
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۱۰۱۹

روایت عملیات نظامی نیرو‌های دلتا در خاک ایران
کتاب الو کاخ سفید نوشتۀ لیلا قربانی، روایت عملیات نظامی نیرو‌های دلتا در خاک ایران است. در این کتاب از دخالت عقاید نویسنده پرهیز شده است تا روایت رنگی از وقایع‌نگاری ارائه شود و زوایای تاریک یک دورۀ بحرانی در تاریخ آمریکا از دید آمریکایی‌ها روشن شود. گرچه کم‌وبیش قصد تبرئۀ آمریکا در مقابل ملت ایران را در جای‌جای این وقایع می‌شود دید؛ اما در لابه‌لای همین گفته‌ها هم می‌توان حماقت و کج اندیشی آمریکایی‌ها را در برخورد با مسائل ایران به‌خوبی درک کرد. در این کتاب رئیس‌جمهور آمریکا به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه بی‌تفاوت به خشم و خواستۀ ملتی در برابر تحمل سال‌ها ظلم، با دستاویزی به حل مسألۀ گروگان‌ها، در پی رسیدن دوباره به قدرت در انتخابات آن کشور است. بااینکه روی تجاوز آمریکا در پوشش عملیات نجات برای رهایی گروگان‌ها سرپوش نهاده شده؛ اما به‌درستی می‌توان دید اگر این نقشه تا آخر عملی می‌شد، نه‌فقط گروگان‌ها نجات نمی‌یافتند، که جان صد‌ها و هزاران انسان بی‌گناه دیگر هم به خطر می‌افتاد. همان‌طور که فرمانده این عملیات نظامی، چارلی بکویث گفته بود، «هرکجای این دنیا لازم باشد کار کثیفی انجام شود، آن به دلتا محول می‌شود.» در آخر، نه‌تنها با روایت وقایع، بلکه با اعتراف خود آمریکایی‌ها روشن می‌گردد آمریکا هرگز نمی‌تواند برای دومین بار جای پایی در ایران باز کند.


گزیدۀ متن کتاب الو کاخ سفید
ساعتی تا ظهر مانده بود. هامیلتون مشغول خواندن بیانیهٔ نامزد‌های احتمالی ریاست‌جمهوری بود. اوضاع تهران آن‌قدر‌ها داغ بود و شده بود سرتیتر خبر‌های صفحات اول و دوم، که دیگر خبر‌های انتخاباتی زیر سایهٔ آن‌ها مهجور مانده بود. اما مهم‌ترین خبری که آن روز حسابی دمغش کرده، خبر شکست مأموریت رمزی کلارک و میلر بود؛ آن‌هم درست قبل از آنکه آغاز بشود. سران ایران پیشاپیش اعلام کرده بودند آن دو را نمی‌پذیرند. در صفحهٔ اول روزنامهٔ نیویورک‌تایمز با تیتر بزرگی از قول یکی از اشغال‌کنندگان سفارت گفته شده بود: روح خدا هرگز این دو نمایندهٔ شیطان را نخواهد پذیرفت. کارتر هم به نمایندگان اعزامی‌اش دستور داده بود تا مدتی را در ترکیه بمانند. لابد ته دلش امیدی موج می‌زد. با تقه‌ای که به در خورد، هامیلتون چشم از روزنامهٔ مقابلش گرفت. در اتاق با مکثی کوتاه باز شد. الکس یکی از کارکنان بخش حقوقی کاخ بود که با برگه‌ای در دست وارد اتاق شد و مستقیم به‌طرف میز هامیلتون آمد. او برگه را روی میز گذاشت و گفت: «آقای جوردن، این نامه‌ایه که در آن طرف‌داران خمینی تقاضای تظاهرات در اطراف کاخ سفید را کرده‌اند.» هامیلتون متن نامه را یک بار از نظر گذراند. این قبیل تقاضا‌ها در طول مسئولیتش معمول و طبیعی بود. گروه‌های مختلفی معمولاً خواستار تظاهرات در مقابل کاخ می‌شدند. معمولاً هم برای اتخاذ تدابیر امنیتی به هامیلتون اطلاع می‌دادند. اما او بالعکس، روز‌های پیشین نتوانست این نامه را امضا کند. تقاضای تظاهرات طرف‌داران خمینی از آن دست تقاضا‌ها نبود که فوراً امضایش کند. لحظه‌ای منظرهٔ تظاهرات آمریکایی‌ها مقابل سفارت ایران از ذهنش گذشت. نگران بود. با صدای الکس به خودش آمد. «امضا نمی‌کنید، قربان؟» «نه.» هامیلتون آن «نه» را آن‌قدر جدی و مصمم گفت که الکس از شنیدنش جا خورد. پس بی‌آنکه حرف دیگری بزند اجازه‌ای گرفت و به‌طرف در اتاق رفت. هامیلتون خودش هم تعجب کرده بود. اولین بار بود که چنین تصمیمی می‌گرفت. نگران بود آمریکایی‌های خشمگین از گروگان‌گیری به مقابله با طرف‌داران خمینی برخیزند و درگیر شوند. بلافاصله گوشی تلفن را برداشت و به دفتر رئیس‌جمهوری تلفن کرد. این تصمیمی نبود که او به‌تنهایی بگیرد. باید نظر پرزیدنت کارتر را هم جویا می‌شد. گرچه گفت‌وگوی او با رئیس‌جمهور طولی نکشید. کارتر در جمله‌ای کوتاه فقط گفت: «من تصمیمت را تأیید می‌کنم.»

برای تهیه کتاب الو کاخ سفید و سایر کتب نویسنده کلیک کنید.

کتب دیگر لیلا قربانی
کتب دیگر انتشارات شهید کاظمی
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید