معرفی کتاب:
«آمبولانس شتری» شامل 20 داستان کوتاه دفاع مقدس، مجزا و مستقل است. این مجموعه طنز خاطرات مستندی است از بچه هایی که خودشان در جنگ حضور داشته اند ، که نویسنده با اقتباس از رشادت های آن ها، این اثر را تبدیل به داستان کرده است.
گزیده ای از کتاب آمبولانس شتری:
«...توی غلظت سیاهی نیمه شب، کمرکش ارتفاع مرزی ملخ خور، به چارسو کله میکشم. از بس به لایههای تاریکی زل میزنم چشمانم میسوزد. کلاه کاموایی را از روی گوش چپم بالا میزنم و هورۀ باد و سرما زیاد میشود. دست روی جعبۀ نارنجک توی سنگر کمین میمالم: «سنگر لو رفته. خدا لعنتت کنه شاپور! ریختیم به هم. حوری هوایی... زمینی! راست راستی خواهرشه؟! باید هوشم به دره باشه.» آهسته گلنگدن کلاش قنداق تاشو را عقب میآورم و گوش میخوابانم به صدای ریزش سنگها: «عراقیا! سنگر رو دور بزن... اول کَلِک خودم رو میکنن، بعد هم بچههای گردان رو.» از عمد، پا رو دمم گذاشت و با جفت و جور کردن قصۀ حوری کُفرم را درآورد و زد به چاک.»