انفاق
نظر کاربران
امتیاز به کتاب
ناموجود
رقعی
۶۰
۲
1401
۹۷۸۹۶۴۷۸۰۳۷۹۳

معرفی کتاب انفاق

انفاق یکی از ابزارهای دین برای رساندن انسان به مقصد نهایی‌اش است. اگرچه می‌توان انفاق را یکی از مؤلفه‌های نظام اقتصادی دانست ولی نباید تصور کرد این مؤلفه و صد البته کل نظام اقتصادی از هدف و آرمان نهایی انسان که همان رشد می‌باشد فارغ است، بلکه باید انفاق را در زمینه تربیت و رشد تحلیل کرده تا احکام و آثار آن مطابق با انفاقِ طرح‌شده در اسلام باشد.

استاد علی صفایی‌حائری در این کتاب که قبل از انقلاب برای اولین‌بار به چاپ رسانده‌اند از ارزش و انگیزهٔ انفاق سخن گفته و بر این اساس مقدار، نوع، چگونگی و مصارف انفاق را تبیین می‌نمایند. در انتها نیز موانع انفاق و حیطه و وسعت آن را براساس جهان‌بینی اسلامی تحلیل می‌کنند. این کتاب در ابتدا مستقلاً چاپ می‌شد ولی بعدها به همراه جزوه فقر تحت عنوان «فقر و انفاق» به چاپ می‌رسید که اینک ضمن بازگردان به وضعیت ابتدایی تغییرات زیر در آن لحاظ گردیده است:

۱. عنوان‌گذاری بخش‌هایی از کتاب؛ برای تفکیک این عنوان‌ها از عنوان‌های نویسنده، همه عنوان‌های جدید در قلاب آمده است.

۲. ابهام‌زدایی از برخی عبارت‌ها؛ این کار در پانویس انجام شده و به دو طریق صورت گرفته است: یکی توضیح مختصر عبارت‌ها و دیگری ارجاع به دیگر کتاب‌های استاد صفایی‌حائری. پانویس‌هایی که مربوط به استاد است با عبارت (نویسنده) مشخص شده است.

۳. ذکر آدرس آیات قرآن و منبع روایات و ترجمهٔ آنها در صورتی که ترجمهٔ کامل آنها در متن نیامده باشد. این مطالب نیز تنها در پانویس آمده است. بنابراین ترجمه‌های موجود در متن، به نویسنده تعلق دارد.

گزیده کتاب انفاق:

ارزش هر چیز، وابسته به سودهایی است که می‌آفریند و به نتیجه‌هایی که به دنبال می‌آورد.

هنگامی که انفاق، فقط پرکردن شکم‌ها باشد و نمایشی از دارایی‌ها، نه تنها ارزشی ندارد، که ضد ارزش است و اهانت به انسان و ضایع‌کردن عظمت‌های اوست.

ما، با این انفاق، انسان را تا حد گاو تنزل داده‌ایم و او را ذلیل بار آورده‌ایم و از کوشش و حرکت باز داشته‌ایم؛ و همین انفاق است که می‌شود دستاویز دشمن و می‌شود ضد انقلاب و ضد ارزش و ضد انسان.

اما همین‌که انفاق با سازندگی و هم‌بستگی و یگانگی همراه باشد، این انفاق دیگر محکوم نیست و ارتجاعی نیست:

سازندگی

این انفاق زمینه‌ساز دوستی‌ها و اُلفت‌ها و برخوردها و دادوستدهای فکری و سازندگی‌هاست.

الف. آن‌ها که با حرف‌ها و برهان‌ها، از نفرت و انزجارشان کاهیده نمی‌شود و از پیش‌داوری‌هاشان جدا نمی‌گردند، این‌ها با این رفت‌وآمدهای بی‌نام‌ونشان و با این همراهی‌ها و انفاق‌ها آرام می‌شوند و دست می‌دهند... و از برج عاج خود پایین می‌آیند.

ب. آن‌ها که زمینه‌ها را یافته‌اند و حتی به شناخت‌ها هم رسیده‌اند و می‌دانند که باید از این جوی‌ها بپرند... و هی خیز برمی‌دارند و دوباره عقب می‌کشند، این‌ها در انتظار کسانی هستند که درس‌هایی عملی به آن‌ها بدهند و جلودارشان باشند.

این‌ها فهمیده‌اند... که باید از سرِ هستی گذشت. این‌ها می‌خواهند که از این هست، بگذرند و هی عقب‌وجلو می‌روند، ولی نمی‌توانند.

و... تا اینکه با روحیه آزاد و لوطی‌منش برخورد کنند... و ترسشان بریزد و یک‌باره گام بردارند.

انفاق‌ها و گذشت‌ها، برای این‌ها، پل آزادی و بال پرواز است.

ج. آن‌ها که یک عمر از ضرورت انفاق و از داستان‌های فداکاران شنیده‌اند... این داستان‌ها را کیسه کاسبی می‌دانند و این حرف‌ها را وسیله ارتزاق و دکان فریب...

برای این‌ها باید در عمل درس گذاشت و از تمام دارایی‌ها، از ثروت و قدرت و وقت و اعتبار، مایه گذاشت و در هر شکل گام برداشت.

این دسته با دسته اول، در این تفاوت دارند... که آن‌ها متنفرند و این‌ها دیرباور... اما هر دو محتاج نمونه‌ای در عمل و شاهدی از گذشت و فداکاری.

انفاق برای این‌ها و گذشت و فداکاری در راه این‌ها... درس‌هایی دارد، بالاتر از سیرشدن شکم و پوشیده‌شدن بدن. انفاق در این‌ها، نفرت‌ها و شک‌ها و ضعف‌ها را می‌شکند و آن‌ها را پیش می‌راند و می‌سازد.

انفاق و گذشت کلاسی است که انفاق‌کننده باید درس‌های بزرگی را با حرکت و عمل تعلیم کند و زمینی است و زمینه‌سازی‌ای است که باید در آن تخم‌ها بکارد و خرمن‌ها بردارد؛ خرمن‌هایی از آزادمنشی و تحقیق و شناخت و حرکت و قدرت.

کسی که این انفاق‌ها را می‌کند و این برداشت‌ها را ندارد، لوطی بی‌خیالی است که از روی عادت گام برمی‌دارد و با تلقین‌ها و حرف‌ها، از سرِ هستی برمی‌خیزد؛ و یا کشاورز محتاجی است که فقط بذرهایش را دور می‌ریزد و خرمن‌هایش را می‌سوزاند.

هم‌بستگی

ساخته‌شده‌ها احتیاج بیشتری به هم‌بستگی دارند.

این‌ها نیازهای بزرگ‌تری را شناخته‌اند و برای تأمین نیازها، به جمع‌ها و دیدارها محتاج‌اند؛ چون کارهای بزرگ با یک دست انجام نمی‌شود.

با انفاق‌ها و گذشت‌ها و فداکاری‌ها، این‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند و هم‌بسته می‌شوند.

احسان‌ها و محبت‌ها این‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌سازد... و در این ورزش مداوم، رشد بیشتری به دست می‌آورند و قدرت زیادتری فراهم می‌سازند. هرکس، نه برای خودش، که برای همه می‌کوشد... و نه از خودش، که از همه دفاع می‌کند. در نتیجه هرکس یک نفر نیست و یک مدافع ندارد، که همه مدافع او هستند؛ و یکدست و تنها نیست، که همه کارمند او هستند و این است که شکست نمی‌خورند و در کنار حادثه‌ها از پا نمی‌افتند.

یگانگی

با انفاق و احسان، به اتحاد و هم‌بستگی می‌رسند و با اتحاد، به وحدت و یگانگی.

این‌ها همچون یک اندام و یک واحد کار می‌کنند. هنگامی که یکی صدمه دید و ضربه خورد، بقیه برایش تب می‌کنند و می‌سوزند و برایش نیرو ذخیره می‌کنند و به یاری‌اش می‌شتابند.

و در این حد، شکل انفاق‌ها و احسان‌ها هم عوض می‌شود.

دیگر، هرکدام از دیگری برمی‌دارد و بدون اطلاع برادرش، در دارایی او تصرف می‌کند.

کتب دیگر علی صفایی حایری
کتب دیگر انتشارات لیله القدر
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید